احساس شادمانی
احساس شادمانی
آیا می توانیم زنجیره ای از احساس شادمانی را در خودمان برنامه ریزی کنیم؟
جواب این سوال صد در صد بله است.
شما با مغزتان میتوانید کاری را انجام دهید که یک مهندس برنامه نویس کامپیوتر انجام میدهد. یعنی میتوان به مغز برنامه و فرمان داد، تا یک زنجیره متوالی از احساس شادمانی را هر لحظه حتی در شرایط ناگوار هم ایجاد کند.
این کار یک راه حل عالی برای کسانی است که درصدد مدیریت استرس های خود هستند و میخواهند شرایط زندگی را برای خود مطلوب کنند.
گام اول – ایجاد شرطی خودخواسته
برای شرطی کردن، اولین کاری که باید انجام دهید این است که دنبال اتفاقی بگردید که قابلیت تکرار شدن به صورت متوالی را دارد. مانند شب و روز، صدای طبیعت، روز بارانی.
اگر دقت کرده باشید در روز بارانی یکی از اتفاق هایی که میافتد این است که گروهی از آدم ها به محض دیدن بارندگی از حالت غم و اندوه دور میشوند و میگویند هوا چقدر خوب است و زیر باران میروند.
این افراد به طور ناخواسته از گام اول پیروی کردند یعنی همیشه در هوای بارانی یک واکنشی را نشان دادند. البته ممکن است واکنشها مثبت و یا منفی باشد. مغز این واکنشها را ثبت میکند و دفعه بعدی که این اتفاق رخ میدهد اگر حتی تجربه قبلی تکرار نشود همان احساس در شما تداعی میشود.
تمرین:
پدیده ای را که مکرر اتفاق میافتد و به شما حس شادمانی میدهد را انتخاب کنید. تا بتوانید خود را شرطی کنید. مانند: فصل بهار، باران و یا حتی بعضیها تمام تمرکزشان را روی جفت شدن اعداد ساعت میگذارند.
گام دوم- تداوم شرطی شدن
هر وقت شرطی شدن اتفاق افتاد و وارد نیمه آگاه شد، کاری که باید انجام دهیم این است که شادمانی خود را ابراز کنیم و بگوییم حتما خدا میخواهد یک اتفاق خوب برایم بیافتد و هر لحظه اتفاق خجسته تری از قبل برای من میافتد. سپس چند روزی این کار را تکرار کنید. خودتان را دائم شرطی کنید.
اتفاقی که در گام دوم میافتد این است که وقتی احساس شادمانی ایجاد شد، در اطرافمان بگردیم و موضوعات ساده خوشایند و تصادفی را که هم زمان با آن اتفاق میافتد پیدا کنیم. بعد از مدتی مغز یاد میگیرد تمرکز را به سمت حال خوش و اتفاقات خوشایندی که در اطراف میافتد ببرد. مغز یاد میگیرد بدون زور زدن شما زنجیره متوالی احساس شادمانی را برای شما بچیند.
گام سوم – تغییر مدار زندگی
در این مرحله، مغز دائم برای شما احساس شادمانی تولید میکند. چون احساس شادمانی در شما بیشتر از حسهای دیگر اتفاق میافتد. جایگزینی مدار اتفاق میافتد؛ یعنی شما از مداری که روی آن بودید و تعداد زیادی احساس منفی و کمی احساس مثبت را با خود حمل میکردید و با آدمهای این چنینی هم فرکانس میشدید. حالا با آدمهایی که عادتهای مثبت اجتماعی را هم دارند هم فرکانس میشوید.
نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که مغز تنبل است و فقط به دنبال این میگردد که شما برنامه ریزیش کنید. اگر این کار را انجام دهید و شرایطی برایش ایجاد کنید که لذت ببرد خودش را توی شرایط اتوماتیک قرار میدهد و مدام اتفاقات مثبت را برایتان رقم میزند که لذت ببرید. زمانی که این حال را داشته باشید شروع به انجام کارهای نیمه کاره خود خواهید کرد.
این یکی از لذت بخشترین اتفاقهای زندگی است. این که شما مثل یک مهندس کامپیوتر که برنامهریزی بلد است، کد میزند و سایت یا اپلیکیشنی بالا میآورد. شما با کدی که برای مغزتان ایجاد میکنید، میتوانید روالی از احساس شادمانی را برای مدت طولانی در خودتان ایجاد کنید.
این شروع زندگی دوباره است. شروع رژیم و یا ورزشی است که همیشه قصد داشتید انجام دهید. یا خیلی چیزهای دیگر.
در این وضعیت، خیلی از آدمها از زندگی شما بیرون میروند چون در مدارتان نیستند. آدمهای جدید مثل خودتان وارد زندگیتان خواهند شد.
نکته: از زمان باستان تا به امروز انسانهای خردمند، همیشه توصیه میکردند اگر اتفاق بدی میافتد نسبت به آن هیجان نشان ندهید و اگر اتفاق خوبی میافتد، نسبت به آن هم بی تفاوت باشید و هیجانی نشان ندهید. یعنی نسبت به اتفاقات خنثی باشید. اما تا زمانی باید خنثی باشید که بفهمید رسالت شما در زندگی چیست.
پس می گویند کمی عقب بایستید و نسبت به اتفاقات خنثی باشید و نظارهگر باشید و بعد فکر کنید تا متوجه رسالت زندگیتان بشوید و بفهمید نقش حقیقی شما به عنوان یک انسان چیست؟ وقتی متوجه شدید، حالا فقط نسبت به آن واکنش نشان دهید. در این صورت زنجیره احساس شادمانی که اتفاق میافتد براساس زندگی شما است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.