روانشناسي يوگا :حوزه اي كه از نوظهور نموده

روانشناسی و یوگا

در اين مقاله از کانون پرورش تن و روان حوزه روانشناسی یوگا به عنوان علم پايه و كاربردي شرح مي دهد.

مفاهيم و اصول روانشناسی يوگا را  که از هزارن سال پیش رایج بوده برجسته مي سازد تا نشان دهد كه چطور اين حوزه تركيب انضباط يوگا و روانشناسي را در معرض ديد قرار مي دهد.

اين علم جنبه هاي روانشناختي بازدارنده و رشد دهنده روانشناسی يوگا را با هدف نهايي هماهنگ ساختن شخصيت انسان و ارتقاء بخشيدن به خويشتن و آگاهي، توصيف مي نمايد با توجه به مدل‌هاي شناختي در علم یوگا و نظر به ويژگي‌هاي مهم متد يوگا در نگاه به درون، نويسنده سعي نموده كاربرد تكنيكهاي يوگا را در سلامت روان انسان شرح دهد و مطالعات تجربي در مورد كاربرد آنها در حوزه هاي مختلف با اهداف ويژه را پيش بگذارد.

مقدمه

روانشناسي يوگا به عنوان يك حوزه تدريس و تحقيق شروع دير هنگامي داشت. انيستيتو و دانشگاههايي كه دوره هاي رسمي در اين خصوص ارائه مي دهند انگشت شمارند. اما خود اين موضوع و اصول و تكنيكهايش تاريخچه باستاني و پر شكوهی در جامعه هندي دارا هستند. در متون کهن علم یوگا شرح دلپذيري از روان  فردي و سلامتي آن ارائه گشته است گرچه سيستماتيك ترين تعريف يوگا توسط خود پاتانجالي در سوتراهاي يوگا ارائه شده كه اگرچه جاي بحث دارد ولي قدمت آن به 22 قرن پيش مي رسد.

اصول  و متدهاي يوگا كه در كتب كهن هندی شرح داده شده مدتهاي مديدي است كه ناديده گرفته شده چون به لهجه هاي ساسنكريت مختلف نگاشته شده و تصور مي شود كه متوني صرفاً مذهبي فلسفي و افسانه اي هستند. با اين همه از شروع قرن بيستم ترجمه هاي خوب و تفاسير مكتوبات يوگا توسط محققان به زبانهاي مدرن مختلف دنيا دراختيار قرار گرفت. دانشمندان علم پزشكي درمانگرهاي ديگر حوزه ها من جمله روجا يوگا و هاتايوگا تستهاي علمي را مشاهده كرده و دريافته اند كه در درمان بيماريهاي لاعلاج نيز مؤثرند.

با اين حال دنياي علم بايد بپذيرد كه يوگا اساساً علم ذهن است حتي مراحل مشخص راجايوگا نظير آساناها و پراناياما فقط تمرينهاي فيزيكي و فيزيولوژيكي نيستند. هشت مرحله راجا يوگا نشان دهنده هشت مرحله رسیدن به تعادل در يوگادر کنار رسیدن به فيزيولوژيكي سرشار از تحرك است.

به علاوه يوگاي روانشناختي متشكل از تکنیک های مدیریت ذهن و تجربه هاي حقيقي حاصل از واپس زدن حواس است. آقای سوامي سايتاناندا سارسواتي(1980) يوگا را به درستي چنين توصيف كرد: “علم كاملي از آگاهي. اين علم شما را به تمامي ابعاد آگاهي مسلط مي سازد. پس هدف اغلب تمرین های يوگا، تنظيم و كنترل ذهن است. ديگر تمرين هاي يوگا و مراحل آن به همين منظور ايجاد آمادگي مي كنند.”

بنابراين يوگا با روانشناسي ارتباط تنگاتنگي دارد. ما مي دانيم كه روانشناسي مدرن پيش تر به عنوان مطالعه روح و ذهن تعريف گشته بود كه پس از آن  به لغات حرفه اي تر همچون آگاهي تجربي، رفتار و هماهنگي انساني روي آورد. روانشناسي يوگا، تركيبي است از انضباط يوگا و روانشناسي. دقيق تر بگوييم اين علم و مفاهيم و اصولش را بايد در پرتو يافته ها و مدلهاي مدرن موجود بررسي نمود.

جالب است كه خاطر نشان بسازيم كه بسياري از مفاهيمي كه در روانشناسي نوين قرن بيستم توصيف گشته اند در مكتوبات كهن روانشناسي يوگا به خوبي درك و شرح داده شده اند. در موارد خاصي روانشناسي مدرن هنوز به پاي علم روانشناسي يوگا نرسيده است. براي درك اصول علمي روانشناسي يوگا جا دارد كه ارتباط آن را با مردان و زنان و جامعه مدرن شرح دهيم. دوست دارم با این عنوان اين بحث را پيش بكشم:

الف) روانشناسي يوگا به عنوان علم پايه

ب) روانشناسي يوگا به عنوان علم كاربردي

روانشناسي يوگا علمي است مثبت نگر و نيز هنجار بنياد. چون نه تنها شخصيت انسان و رشد او را مورد تجزيه تحليل قرار مي دهد، بلكه هنجارهاي ايده آل را پيش پا مي نهد و تكنيكهايي براي دستيابي به آنها تجويز مي كند. گسترش آگاهي و ارباب ذهن خود شدن از اهداف وسيع روانشناسي يوگا است.

بعد توپوگرافيك ذهن چنانچه توسط فرويد در اواخر قرن19 شرح داده شد – در قالب ابعاد خودآگاه، نيمه آگاه و ناخودآگاه مي باشد- هزاران سال قبل در مكتوبات يوگا به تصوير كشيده شده است. نيز تأكيد شده كه ذهن ماداراری دو بعد شناخته و پنهان است و نيازمند به بعد نيدرا يا سوشوپتي (خواب عميق). يوگا يك گام دیگر هم جلوتر مي نهد و بعد چهارم را نيز معرفي مي كند.

توريا يعني آگاهي فراتجربي يا ذهن فوق آگاه. وقتي ذهن به جایگاه چنين والايي برسد ديگر شناخت متكي برحواس فیزیکی نيست. فرد مافوق تجربه فیزیکی است و ذهن طالب آرامش است. اين را بيدار سازي ذهن فوق آگاه مي نامند.

جنبه سايكوديناميك ذهن در قالب “نهاد” (id)، “منيت”(ego) و “من متعالي” (superego) شرح داده شده است. تجزيه تحليل روانشناختي تأكيد دارد كه براي داشتن يك زندگي طبيعي قدرت منيت بايد متناسب با نيروهاي نهاد و من متعالي باشد و اضافه مي كند كه نهاد بيش از حد قوي، فرد را تابع اميال آني و جامعه ستيز مي سازد.

و من متعالي بيش از حد قوي او را از نظر ذهني بيمار مي سازد. ولي وقتي منيت بسيار قوي و غالب مي شود چه رخ مي دهد؟ روانشناسي يوگا مي گويد كه در اين شرايط فرد من گرا و مغرور مي شود و اين ريشه تمامي معضلات و بیماری های روان-تني است.

اين مفهوم تكامل ذهن را آنطور كه مد نظر روانشناسي يوگاست پيش مي كشد. آگاهي در يوگا معناي عميق تري دارد. ممكن است شهودی، عقلانی يا سايكيك (فرا تجربی) باشد. آگاهي شهودی بر اساس تجربيات حواس است در حاليكه آگاهي عقلانی بر اساس كليدها و ادراك و تفسير آنها با خرد است. از طرفي آگاهي سايكيك شامل آگاهي مافوق حسي و تجربه هاي فرارواني است. يوگا مراحل دلپذیری در قالب تکنیک های مدیریت ذهن براي رسيدن به آگاهي سايكيك يا ذهن فوق آگاه از طريق بيدار سازي تدريجي قدرت های درون دارد.

اين تحول ذهني به كمك تمرین های ذهنی يوگایي يك روند تدريجي است. اين امر، تعادل و هماهنگي را به شخصيت فرد آورده و زندگيش را با شادكامي توام مي سازد. تازه همين اواخر توجه جهاني به كيفيت زندگي انساني و سلامت روان جلب گشته است. سلامت رواني از نظر روانشناسان، احساس سعادتمندی و رضايت يا حس خشنودي ذهني است كه یک فرد تجربه مي كند. (اوكان واستاك 1987) اين عكس العمل عاطفي رضايتمندی لزوماً حاصل شرايط عيني زندگي نيست.

يك فرد ممكن است علي رغم فراواني مادي و ثروت خانوادگي ناراضي باشد(ساوتون1983) سلامت روانشناختي يا ذهني بيشتر برخاسته  از نقطه نظر خود ما و راهكار ما در رویارویی با موقعيت ها و وقايع زندگي است. فريدمن 1981 نشان داد كه مراحل شناختي از قبيل جاه طلبي، مقايسه اجتماعي و جنبه هاي اكتسابي به اين حس ارتباط زيادي دارد.

ساليان سال پيش روانشناسي يوگا بر نقش شناخت تفكر و روش مثبت زندگي بر كسب شادكامي و رضاست در زندگي تأكيد نمود. تمرين هاي ذهنی يوگایي تفكرات و عواطف منفي را كاهش مي دهد بهاكتي يوگا و اشواراپرانيدهانا از راجا يوگا تكنيكهاي مفيدي براي ايمان به خدا و دعا كردن و داشتن حس كمك رساندن به همنوع، در اختيار گذارد كه نقطه نظرات مثبت و اعتماد به نفس را بنيان مي نهد.

تمرين هاي ذهنی شيوا بهاوانا و ماتري بهاوانا چنانچه در يوگا واشيشتا توصيف گشته اند تكنيكهاي خوبي  براي مقابله با استرس اضطراب بيم و نگراني و حس دشمني مي باشند. اهميت روان درماني آنها با يك سري مطالعات كه قبلاً در كاسيماتوويگيانشالا در واراناشي انجام شد اثبات گرديده است.

مدل سوآن swan كه توسط پاراماهامسا نيرانجاناناندا ارئه گرديد تكنيك ادراكي خوبي از خود ارزيابي ارئه مي دهد. چهار حرف سوآن swan به قدرت، بيداري، آرزو و نياز اشاره دارند. اينها معيارهاي عيني اي براي خود ارزيابي و پارامترهايي براي ارزيابي پيشرفت در آگاهي از خود و حس رضايتمندی فراهم مي آورند.

راهكار ادراكي مدرن براي زندگي در روانشناسي يوگا به خوبي تعريف شده است. در دومين بخش  کتاب سوتراهاي يوگا، پاتانجالي، يوگا را به عنوان علم كنترل متغيرهاي ذهني معرفي نموده است. او 5 متغير ادراكي ذهني را توصيف كرده است. اينها از اين قرارند:

1) پرامانا- ادراك اثباتي يا معتبر

2) ويپاريايا- ادراك خيالي يا غير معتبر

3) ويكالپا- ادراك گفتاري بدون شي

4) نيدرا- حالت خواب يا غياب همه انواع مجزاي ادراك

5) اسمريتي- حافظه يا بازيافت ادراك گذشته

اين متغیر ها زماني كه به برد و باختهاي محدود دنيوي مربوط باشند، سر منشاء درد و آسيب مي شوند ومتغیر منفی نام        می گیرند. اما اگر آنها را مثبت و معنوي كنيم به متغیر مثبت مبدل مي شوند.

متغيرهاي ذهني ادراكي كه طبيعت منفی دارند منجر به درد و درماندگي مي شوند. روانشناسي يوگا 5 مورد از آنها را بر شمرده است كه پانچا كلشا نام نام دارند. آنها از اين قرارند:

1) آويديا (غفلت يا فقدان علم)

2) آسميتا ( منيت پرستي)

3) راگا (وابستگي)

4) دوئشا (نفرت)

5) آبهينيوشا (ترس از مرگ).

پاتانجالي توصيف استادانه اي از اين كلشاها نموده و خاطر نشان كرده در پاي هر مشكلي  یک آگاهي اشتباه خفته است. آويديا به معناي فقدان دانش نيست بلكه در جستجوي اعمال و افكار خطا بودن است كه سرانجام به رنج منتهي مي گردد. اين كلشاها  معضلات رواني و بیماری های روان تني بسياري به بار مي آورند.

روانشناسی يوگا آنها شرح مي دهد و چگونگی كنترل ايشان را بر مدل وابستگي-عدم وابستگي سلامت ذهني توضيح مي دهد. آساككتي(وابستگي)  و وايراگيا(علوم وابستگي) دو نقطه منتها اليهي هستند كه آناساكتي (عدم تعلق خاطر) هم بين آن دو قرار دارد. آساكتي يعني تعلق خاطر به امور و چيزهاي دنيوي.

در معناي لغوي يعني محدود کردن آگاهي. اين كار منجر منیت پرستی مي شود و به شكل عدم امنيت حس مالكيت، پرخاشگري، اضطراب، افسردگي و ديگر معضلات روحي رواني ظاهر مي گردد.

آقای سانياسي يوگا سيندهو

دكتر ال آي بهوشان پرفسور و رئيس دپارتمان روانشناسي تي ام دانشگاه بهاگاليور و پرفسور مهمان روانشناسي يوگا بيهار يوگا بهاراتي مانگر

این مقاله توسط گروه مترجمان کانون پرورش تن و روان تهیه شده است.

این حوزه یکی از مواردی است که در دوره مربیگری دویست ساعته یوگا تدریس می‌شود. شما می‌توانید با شرکت در این دوره روانشناسی از منظر یوگا را زیر نظر گرند مستر ذاکرین فرا بگیرید.

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

دیدگاهتان را بنویسید