پرانایاما و اکسیداسیون

مقاله پرانایاما و اکسیداسیون

پرانایاما و اکسیداسیون

تعاریف پرانایاما

پرانایاما مجموعه تکنیک‌هایی برای کنترل و هدایت پرانا در کوشاها (بدن‌های جسمانی و انرژیتیک) است.

براساس فلسفه یوگا پنج کوشا داریم. این پنج کوشا همان هفت بدن انرژیتیک هستند. (بدن بیوپلاسمایی، بدن پرانیک، بدن اختری، بدن ذهنی زیرین، بدن روحی)

اشتباه‌ترین تعریف که از پرانایاما ارائه می‌شود این است که پرانایاما، مجموعه‌ای از تکنیک‌های تنفسی است. چیزی که به عنوان یک اصلی تلقی می‌شود. این است که چه این تعریف را برای پرانایاما در نظر بگیریم و چه تعریفی که اول مقاله (در سطر اول) گفته شد، تکنیک‌های پرانایامایی تکنیک‌هایی  برای کنترل تن و روان به واسطه روان هستند. به معنای دقیق‌تر  مدیریت ذهن توسط تکنیک‌هایی که به آن‌ها تکنیک‌های تنفسی می‌گوییم.

یکی از بی شمار تکنیک‌های مدیریت ذهن است که به واسطه تمرین‌هایی که به صورت تنفسی انجام می‌شود، ذهن فرد را مدیریت کرده و شخص را به بالندگی می‌رساند.

تکنیک‌های پرانایاما چگونه در بدن عمل می‌کند؟

از زمانی‌که ذهن و روان فرد به چیزی یا جایی از بدن معطوف می‌شود، حجم خون، اکسیژن و غذا در آن قسمت کمی بیشتر از قبل می‌شود . وقتی به فرد گفته می‌شود که  “به تنفست کاملا آگاه باش” و یا “به ریه‌هایت کاملا آگاه باش” بعد از چند ثانیه این معطوف شدن و تمرکز کردن حواس روی نفس و ریه‌ها باعث می‌شود جریان خون در جداره ریه بیشتر شود و جریان خون بیشتر یعنی قند بیشتر، غذای بیشتر و اکسیژن بیشتر برای سلول‌های آن قسمت از بدن.

حالا اگر به فرد بگویند که به کف دست راستت توجه کن و فکر کن که از آنجا تنفس می‌کنی، مثل اینکه کف دست راستت مثل حفره بینی‌ات عمل می‌کند و با هر دم هوا را به داخل بدن می‌کشد و با بازدم همان هوایی را که به داخل کشیده را پس می‌دهد.

اولین اتفاقی که می‌افتد این است که جریان خون، غذا، اکسیژن در آن قسمت زیاد می‌شود. دومین اتفاقی که می‌توان شاهد بود این است که، در مدت انجام تمرین فرد به چیزی که در ذهنش بوده فکر نکرده است .

پرانایاما و اکسیداسیون چیست؟

پرانایاما چیست؟

حالا می‌توان تعریف را کمی متفاوت کرد و گفت پرانایاما جریان پیوسته آگاهی به واسطه تکنیک‌های تنفسی است. در تکنیک‌های تفسی پرسش‌هایی که به وجود می‌آید این است که:

وقتی فرد نفس می‌کشد، چه چیزی را وارد ریه‌ها می‌کند؟ اکسیژن یا ….

آیا اکسیداسیون در بدن اتفاق می‌افتد؟

آیا اصلا اکسید شدن مواد برای بدن لازم است؟

پرانایاما و اکسیداسیون چیست؟

به اعتقاد من (گرند مستر ذاکرین) به عنوان یک مدرس پرانایاما، اکسیژن مهلک‌ترین و سمی‌ترین گازی است که در عالم وجود دارد.

از این جهت که با هر چیزی که ترکیب شود، آن را اکسید می‌کند. ممکن است روندش کند باشد. مانند آلومینیوم که زمانی که در معرض اکسیژن قرار می‌گیرد، روند اکسید بسیار کندی دارد. ولی ممکن است روندش بسیار زیاد هم باشد. مانند آهن (پدیده زنگ زدگی) و یا چوب که حتی باعث ایجاد احتراق نیز بشود.

پس منظور از اکسیژن یک گاز سمی است و منظور از اکسیداسیون  ترکیب اکسیژن با هر ماده دیگری است.

پرانایاما و اکسیداسیون

منظور از اکسیداسیون در پرانایاما این است که، از زمانی که اکسیژن وارد ریه‌ها می‌شود، این احتمال وجود دارد که فرایندی که اصطلاحا به آن زنگ زدگی می‌گوین، در بدن اتفاق افتد و در تکنیک‌های تنفسی چون آگاهانه نفس وارد ریه‌ها می‌شود، حجم ریه‌ها به نسبت قبل متفاوت شده است.

چون حجم ریه متفاوت می‌شود، یعنی حجم اکسیژن  ورودی به ریه‌ها بیشتر و با حجم اکسیژن بیشتر، احتمال این وجود دارد که فرایندی به نام اکسیداسیون (زنگ زدگی) بیشتر اتفاق بیافتد.

آنچه در اکسیداسیون اتفاق می‌افتد؟

اگر دو مولکول کنار یکدیگر باشند و در حضور اکسیژن یک الکترون از مولکولش جدا شود و به مولکول دیگر اضافه شود به این فرایند اکسیداسیون می گویند.

ساختمان اربیتالی متفاوت‌تر می‌شود، ممکن است تجزیه شود و یا تغییرات بسیار متفاوت دیگری اتفاق بیافتد.

در اینجا به قسمتی از این فرایند که الکترون به مولکول دیگر می‌پیوندد، پرداخته می‌شود که به آن اکسیداسیون گفته می‌شود. اگر از دست دادن الکترون توسط یک مولکول باعث احیاء مولکول دیگر شود به واسطه اینکه این مولکول، الکترونی از دست می‌دهد و مولکول دیگر به دست می‌آورد؛ پس می‌توان گفت اکسیداسیون صد درصد به شیوه درست در بدن اتفاق می‌افتد.

اگر مولکولی که به عنوان مولکول اول در نظر گرفته می‌شود یک مولکول غذا باشد و الکترونش را به مولکول دیگری که یکی از مولکول‌های سلول بدن است، بدهد و باعث احیا آن مولکول از سلول بدن می‌شود، این یعنی غذای مولکول‌هایی که یک سلول را تشکیل می‌دهند فراهم شده است و سلول در زمان مناسب خودش را تکثیر می‌کند و یا در زمان مناسب خودش می‌میرد و نه زودتر و این یعنی جوانی.

پس اگر اکسیداسیون به شکل درست در بدن اتفاق بیافتد، مولکول‌های غذا، مینرال‌ها، ویتامین‌ها می‎‌توانند با میزان اکسیژن مناسب، فرایند اکسیداسیون و احیاء سلول‌های بدن را انجام داده و منجر به سرزندگی و جوانی فرد شود.

اکسیداسیون چگونه در آشپزخانه سلولی بدن اتفاق می‌افتد ؟

در هر سلول از بدن یک آشپزخانه وجود دارد. زمانی که فرد غذایی را می‌خورد، این غذا در شکل مولکولی، از زنجیره‌ی مولکولی با PH‌ های متفاوت تشکیل شده است که به قسمت میتوکندری یا آشپزخانه می‌روند. به این ترتیب غذا  و یک سری آنزیم در سلول وجود دارد، مثل آشپزخانه منزل که قابلمه‌ای وجود دارد که  آب و مقداری مواد اولیه و یک سری ادویه در آن ریخته شده است و ولی غذایی از آن ساخته نمی‌شود و نیاز به گرمایی برای پختن دارد.

به این ترتیب ، در بدن هم تا زمانیکه اکسیژن به سلول نرسد، غذایی درست نخواهد شد.  پس اینجا نقش اکسیژن مشخص شد، اکسیژن همان آتش زیر قابلمه در آشپزخانه سلول بدن است که باعث ایجاد سوخت و ساز ثانویه ای می شود تا غذایی که فرد میل کرده را به غذای سلولی به نام آدنوزین تری فسفات (ATP ) تبدیل شود.

این ATP همان چیزی است که به طور عمومی به آن انرژی می‌گویند.

در واقع بایو انرژی یا انرژی زیستی بدن برای ادامه بقای زندگی است. کیفیت بقای فرد را مقدار ATP  ایی که می‌سازد مشخص می کند. هر چقدر ATP بهتر یعنی فرد غذای بهتری خورده و همچنین مقدار اکسیژن مناسبی جذب کرده که در مرحله اول اکسیژن باعث انتقال الکترونی و در  مرحله دوم  موجب ساخت ATP شده است و جالب اینکه در مرحله سوم دوباره اکسیژن با آدنوزین تری فسفات ترکیب و باعث می‌شود که، آن انرژی (ATP) در بدن فرد آزاد شود.

بنابراین فرد به واسطه دم و بازدمی که انجام می‌دهد با تمرین خاص، مرتب و منظم می‌تواند روی مقدار انرژی زیستی خود اثر بگذارد و این یعنی پرانایاما.

 پرانایاما و مستندات علمی

پرانایاما به هیچ وجه افسانه‌هایی که در کتاب‌ها نوشته شده نیست. پرانایاما یک علم است که مستنداتش را می‌توان در کتابی مثل بیوشیمی مصور هارپر پیدا کرد. علمی که مستنداتش در بخش‌های آناتومی و فیزیولوژی ریه، در سوخت و ساز درون سلولی وجود دارد.

اینکه پرانایاما یک علم چند هزار ساله است باعث شده که من (گرند مستر ذاکرین) به این باور برسم که خیلی به حقیقت نزدیک‌تر است به شرط آن‌که بتوان مستندات تکنیکی که انجام می‌شود را از کتاب‌های زیست و سلامت و …. استخراج کرد.

اگر به واسطه پرانایاما اکسیداسیون در بدن فرد به شکل صحیح اتفاق بیافتد فرد مطمئنا سلامت‌تر خواهد بود.

فرضیه علمی  درباره پرانایاما

فرضیه این است فرد با انجام تکنیک‌های پرانایاما رفته رفته بهبود یافته و  به واسطه تمرین صحیح، پیوسته و مکرر به سمت سلامتی پیش می‌رود.

با این فرض آیا می‌توان فرضیه داد که روان فرد و انتخاب‌های او هم رفته رفته بویی از سلامت برده و فکر سالم فرد نیز زیاد می‌شود؟ بله، زیرا غذای سالم برای سلول و تغذیه استاندارد برای کل بدن باعث رشد بهتر بدن و مغز می‌شود.

رشد بهتر، عملکرد قلب و همه اندام‌های داخلی را ارتقا می‌دهد. به این صورت که اندام‌ها، هر چقدر غذای مناسب خودشان را دریافت کنند  فعالیت‌شان بهتر شده و چرخه بهتر کار می‌کند. بنابراین هر چقدر که جسم بهتر کار کند، روان هم بهتر کار می‌کند. (یوگایی‌ها اعتقاد دارند که روان قسمتی از جسم  در حالت انرژیتیک است).

به عبارتی  روان، مانند شنل یک پادشاه است. پادشاه جسم است و شنل آن روان است که در ادامه بدن اوست و چون این ادامه‌ی بدن لطیف‌تر است در فلسفه یوگا آن را خیلی جدا نمی‌کنند. اگر  یک روان و یک جسم وجود داشته باشد، روان جسم لطیف است. پس اگر روی این اثر بگذارد، مسلما روی آن دیگری هم اثر می‌گذارد.

اندازه تکنیک پرانایاما

در تکنیک‌های پرانایاما هم باید اندازه را رعایت کرد، چون اندازه نگه داشتن سلامتی می‌آورد.

در اینجا می‌خواهم نیم نگاهی به طب ایرانی خودمان  داشته باشم. هر چیزی مقدار کمش غذا است. (مانند آب، ادویه‌ها) مقدار متوسطش دوا است. مقدار زیادش سم است.

مثلا آب، چند لیوان در روز سلامت فرد را حفظ می‌کند، پس غذا است. ولی بنا به نظر یک متخصص رعایت بهداشت کلیه‌ها توصیه می‌شود فرد روزانه چندین سی سی آب بیشتری میل کند تا حکم آب درمانی داشته باشد. با این حال اگر فرد در کمتر از سه دقیقه پنج لیتر آب بخورد کشنده است.

پرانایاما هم همین طور است. مقدار بسیار کم آن، غذا است و جزء سبک زندگی سالم فرد، به روش یوگا به حساب می آید.

مقدار متوسطش را من به عنوان مدرس پرانایاما به آدم‌های بخصوص به مقدار بخصوص برای انجام کار بخصوص پیشنهاد می‌دهم. تکنیک، همان تکنیک است ولی برایش حکم دارو است. ممکن است فرد از دوایی که به او  رسیده لذت ببرد و بخواهد روی آن استمرار داشته باشد و به شدن از آن دوا استفاده کند، اینجا است که  تبدیل به سم می‌شود و به بدنش ضرر می‌رساند.

یکی از علل تخریب اکسیداسیون است. یکباره حجم عظیمی از اکسیژن وارد بدن  می‌شده و ممکن است فرآیند اکسیداسیون را از آن ریتم سازنده و احیاء کننده خودش خارج کند.

پس انجام دادن تکنیک منوط است به نظم، تداوم و در حد غذا بودن است. مگر اینکه بخواهید برای مورد و درمان خاصی از این تکنیک‌ها استفاده کنید که، تکنیک‌هایش بی شمار است.

تکنیک ها همان ده دوازده تا تکنیک مرسوم که در کتابهای پرانایامایی نوشته شده اند نیست. تکنیک‌ها خیلی بیشتر و فراتر از آن‌ها است. این چیزهایی که گفته شده در واقع نگاه تکنیک‌های پرانایامایی به عنوان تکنیک‌های تنفسی و شاه کلید حجم اکسیژن در بدن به واسطه انجام تکنیک‌ها است. که یک فاز آن اکسیداسیون می‌شود.

اکسیداسیون چه اثرات مخربی می‌تواند داشته باشد؟

اصولا اضافه انجام دادن تکنیک‌ها، آن را از مرحله دارویی خارج کرده و وارد مرحله سمی می‌کند. چه اتفاقی در بدن می‌افتد؟

  • اکسیداسیون، باعث می‌شود جداره سلول‌های جوان اکسیده شده و سریع‌تر از زمان ماندگاری، سلول را از بین ببرد و روند پیری را سریع‌تر کند. اما نمی‌توان حدس زد که  سلول‌هایی که به واسطه اکسیژن زیاد در بدن می‌میرند کدام سلول‌ها هستند. (مغزی، عصبی، بافت ماهیچه قلب، سلول‌های ریه، کبد و…) ولی یک چیز کاملا واضح است، اگر سلول قبل از اینکه وظیفه خودش را به اتمام برساند، بمیرد روند پیری اتفاق افتاده است.
  • شنل پادشاه بلندتر می‌شود. تصور کنید، برای یک عروس شنل زیبایی طراحی شده است. اگر به نسبت قد و قواره اش خیلی کوتاه باشد برایش قشنگ نخواهد بود، در حد متوسط و مناسبش  زیبایی خاصی خواهد داشت. اما اگر از حد نرمال خیلی بلندتر باشد اذیت کننده است. اگر این شنل بی‌نهایت بلند باشد ممکن است آن قدر سنگین شود که کشیدنش روی زمین هم کار سختی باشد و در راه رفتن هم مشکل ایجاد کند و حتی برای اطرافیان هم که می‌خواهند به عروس نزدیک شوند سخت شود. شنل بزرگ‌تر یعنی روان بزرگ‌تر و روان بزرگ‌تر یعنی واتای ناسالم یا سودایناسالم و اضافه. سودای اضافه در طب سنتی ایرانی و یا واتای اضافه در آیورودا به معنای حرکت زیاد در حالت ذهنی است که مفهوم آن از این شاخه به آن شاخه پریدن ها یا خیلی زیاد فکری است که بعد از  مدتی  به سودای ناسالم تبدیل می‌شود. (سودای اضافه و ریتم بالا به سودای ناسالم تبدیل می‌شود.) واتای ناسالم  و تبدیل قسمتی از سودا (واتا) به سم، یعنی اینکه فرد مدیریت روان خود را از دست داده و باعث عصیان می‌شود ، یعنی هجوم افکاری که نمی‌توان ان را مدیریت کرد. در قدیم به این حالت ملانچولی می‌گفتند که امروزه به آن مالیخولیا می‌گویند. مالیخولیا یکی از عوارض انجام بیش از حد تکنیک است.
پرانایاما و اکسیداسیون چیست؟

شهود یا توهم؟

فرق بین شهود و توهم همین است. اگر بدن فرد به سمت نرمال پیش برود برای حل هر مسئله دچار استنباط ذهنی و یا مغزی می شود. مغز چون درست کار می‌کند تمام اطلاعات مرتبط با چیزی که می خواهد را کنار هم می گذارد و به فرد یک الگو مناسب برای حل مسئله می‌دهد. که با تکنیک‌های درست پرانایامایی، تمرینات یوگا و تکینک‌های روانشناختی می توان این کار را انجام داد.

ولی چون مغز فرد متوجه نیست که با کنار هم گذاشتن این استنباط‌ها به این الگو رسیده، فرد آن را شهود می‌داند. یعنی اینکه فرد به واسطه مدیتیشن و یا پرانایاما و یا آسانای یوگا تعادلی را در بدن برقرار کرده که حاصل این تعادل باعث شده که مغز هم بهتر کار کند. پس این شهود اتفاق بیافتد. 

از زمانی که از تعادل خارج شود، توهمی به اسم کشف و شهود ممکن است به فرد دست دهد و او  را از مسیر خودش خارج کند.

زندگی طبیعی احتیاج به کشف و شهود ندارد. زندگی با آراستگی و پیراستگی هرچه تمام‌تر هم نیاز به کشف و شهود ندارد. بلکه  به اعتدال ذهن و بدن احتیاج دارد. برای اعتدال ذهن و بدن هم به سلامت هر کدام از این دو نیاز است تا رابطه مغزی درست شکل بگیرد و فرد را  به جواب درست برساند. پرانایاما، می‌تواند در زمینه روان و وصل کردن روان به جسم کمک کند.

آسانا هم از آن طرف می‌تواند جسم را به روان برساند. ترکیب پرانایاما و آسانا و تغذیه و موارد دیگر در کنار هم سبک زندگی سالم را برای فرد به ارمغان می‌آورد.

فرد به واسطه برداشت‌ها و الگوبرداری‌های صحیح و عملی از هشت وجه یوگا می‌تواند به سلامتی دست پیدا کرده و از  اکسیداسیون به شکل منفی جلوگیری کرده تا عوارض به شدت مخرب آن اتفاق نیافتد.

تجربه سالها مشاوره و درمان گرند مستر ذاکرین

از زمانی که انجام تکنیک‌ها از تعادل خارج شود، ممکن است توهمی به اسم کشف و شهود به فرد دست دهد و آدم را از مسیر خودش خارج کند.

این دقیقا جایی است که مرز کشف و شهود و  توهم و همچنین مرز آرامش و ترس من به عنوان مدرس شروع می‌شود.

حالا باید موارد متعدد را بررسی کرد تا مشخص شود که فرد سلامت عقل و تناسبش سر جایش بوده یا نه؟

و آن چیزی که به ذهنش رسیده حاصل واتای سمی است یا اینکه حاصل تعادل است؟

اگر حاصل تعادل باشد به آن کشف و شهود گویند. من تا آنجایی که با این علوم  زندگی کردم و به نسبت رشته روانشناسی که خواندم و طرح کوچکی که در بیمارستان روانی گذراندم خیلی از کسانی‌که به قولی دچار کشف و شهود بودند در آنجا دارو می‌گرفتند. آن‌جا متوجه شدم این‌ها واتای سمی است و چیزی جز توهم نیست.

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

2 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید