نیدرای درد و لذت
نیدرای درد و لذت
تمرین نیدرای درد و لذت یکی از تمرین های کلاسیک یوگانیدرا به اسم متضادهاست.
عمق و ارتفاع، درد و لذت، سنگینی و سبکی، تاریکی و روشنایی همه جزو تکنیک های متضادها هستند؛ تمرین یوگانیدرای درد و لذت هم، یکی از همین مجموعه است.
چند کلید واژه وجود دارد که باعث میشود ما به فواید نیدرای درد و لذت پیببریم:
این تمرین فرار از درد و یکنواختی لذت را به افراد عادی را از بین میبرد. عموما آدمها از درد کشیدن فرار میکنند؛ چه درد روحی باشد چه درد جسمی. ممکن است به دلیل درد کشیدن به هر چیزی مانند مسکنها روی بیاورند.
از طرفی یکنواختی از لذتهای مقبول زندگی هم فرار میکنند و برایشان بعد از مدتی عادی میشود. به همین دلیل سعی در پیدا کردن لذتهای متفاوت دارند.
علت اینکه از درد فرار میکنند فقط این نیست که درد یک امر ناخوشایند است؛ شاید دلیلش این باشد که پیغام درد در افراد مختلف با شدت و حدت متفاوت دریافت میشود.
مثلا افرادی که به حساس بودن معروف هستند اصولا درد را بیشتر و قوی تر از بقیهی احساسات، حس میکنند. به همین دلیل از درد کشیدن به شکل درد روحی و درد جسمی فراری باشند و امر بسیار بغرنجی برایشان باشد.
در آدمهایی که حساس نیستند مشکلی که وجود دارد این است که بعد از مدتی به لحظههای شاد و لذتبخش واکنشی نشان نمیدهند. انگار به یک امر عادی تبدیل میشود. مثلا داشتن یک بچه بعد از مدتی برایشان عادی میشود. داشتن یک همسر، یک دوست خوب… بعد از مدتی برایشان عادی میشود.
این تمرین یوگانیدرا میخواهد این حساسیت و عادی شدن اضافهای که در زندگی شخصی مسئله ساز میشود را برطرف میکند؛ به این شکل که فرد بتواند از خوشیها لذت کافی ببرد و این خوشیها برایش حالت عادی و یکنواخت نداشته باشد.
از طرفی هم با دردهای خودش آشتی بکند؛ یعنی درد را مثل احساسات دیگر بپذیرد. اگر این اتفاق بیفتد و دردهایش را قبول کند، دیگر به سرکوب دردها فکر نمیکند؛ به برطرف شدن دردها میاندیشد.
پس دیگر سرکوب دردهای روحی روانی هم برایش اتفاق نمیافتد و به درمان آنها میاندیشد.
وقتی شخصی میخواهد نیدرای درد و لذت را انجام دهد شرطش این است که ابتدا درد را تمرین کند و بعد لذت را؛ در واقع لذت بردن جایزهای باشد برای اینکه فرد توانسته درد را در خود تجربه کند و همین باعث میشود شرطی شدن کلاسیک اتفاق بیفتد و دفعات بعدی هم نیدرای درد و لذت را انجام دهد و ابتدا درد را تجربه کند و بعد لذت.
نکتهی بسیار ظریف و فنی وجود دارد اینکه ما در نیدرا میگوییم: منفیها بولد نشوند، تمرکز روی منفیها نباید باشد.
اما درد از طرفی می تواند یک فاز منفی داشته باشد.
پس باید به چه شکلی در نیدرا دیده شود؟
اصولا به آدمها یک لیست میدهیم تحت عنوان لیست ممنوعه در تمرین درد؛ مثل درد دندان، درد زایمان، درد و خراشهای شدید روی بدن.
به یاد آوردن دردهای بسیار زیاد و شدید در نیدرا ممنوع است؛ زیرا در نیدرا هر حسی تا ده ها برابر گسترش پیدا میکند و قوی تر دیده میشود. بنابراین دردی را که برای این تمرین انتخاب میکنید دردی است که به راحتی قبل از تمرین برای خودمان ایجاد میکنیم؛ مثل ضربه زدن کوچک یا فشار اندک پوست دست و ایجاد درد بسیار مختصر.
تاکید میکنیم دردهای شدید مثل کلیه درد، درد زایمان و دردهای این چنینی را تمرین کنید، خلاف اصول اخلاقی است.
در مورد لذت هم اصولا یک حس لذت بخش را از یک خاطره تجربه میکنیم. سعیمان در این است که در خاطرهای که انتخاب میکنیم حضور خودمان پررنگ باشد و طبیعت. از لذتی که با کسی و در کنار کسی اتفاق افتاده استفاده نمیکنیم؛ چون نمیدانیم آن فرد تا ابد در کنار ما خواهد بود یا خیر.
پس هم در تمرین درد هم در تمرین لذت باید مواظب افکار و مواردی که انتخاب و به آن فکر میکنیم باشیم.
یادمان باشد که هر نیدرایی را 20 تا 30 بار انجام دهیم به یک الگو تبدیل میشود ولی اگر بالای بار انجام دهید تبدیل به یک دسته ی حرکتی برای مغز میشود و مغز را برنامهریزی میکند.
ولی اگر زیر این تعدادی که گفته شد باشد مغز چند روز به عنوان الگو از آن استفاده میکند ولی بعد آن را کنار میگذارد و از الگوهای قدیمی استفاده میکند.
عموم آدمها حساسیتی از خودشان نشان نمیدهند ولی برخی افراد حساسیت بیش از اندازه از خود نشان میدهند؛ این تمرین هر دو جنبهی احساس را تنظیم میکند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.